اخبار 31

چگونه «خوداندیش» باشیم؟

چگونه «خوداندیش» باشیم؟

ایسنا/خراسان رضوی یک پژوهشگر حوزه اخلاق معتقد است: خوداندیشی یکی از الزامات زندگی امروز است.

به گزارش ایسنا، مصطفی ملکیان در  دومین نشست از درس‌گفتارهای اخلاق کاربردی در مشهد اظهار کرد: اخلاق باور می‌گوید بین کسانی که عقیده‌ای را می‌پذیرند به‌دلیل آنکه گوینده آن عقیده شخص خاصی است با فردی که خود به عقیده‌ای با استدلال رسیده تفاوت وجود دارد.

وی گفت: در اخلاق باور، از ما خواسته می‌شود تا خوداندیش باشیم؛ هرچند بدین معنا نیست که از دانش دیگران استفاده نکنیم، بلکه از دانش، قدرت تفکر و تجربه دیگران استفاده و آن را با استدلال خود بررسی می‌کنیم.

ملکیان بیان کرد: خوداندیشی بدین معنا نیست که با کسی گفت‌وگو نکنیم یا کتاب نخوانیم، بلکه از همه دستاوردهای بشر استفاده کنیم و پس از آنکه همه آرا را درک کردیم به استدلال آرا بپردازیم سپس براساس آنچه که درونمان وجود دارد تصمیم گرفته و رایی را بپذیریم.

وی با اشاره به خوداندیشی دو طرف گفت‌وگو ادامه داد: خوداندیشی؛ یعنی انچه که از دیگران می‌آموزی در اتخاذ موضع خود موثر باشد. گفت‌وگو نیاز به خوداندیشی دارد و نیازمند کسانی است که به وجدان اخلاقی خود بیاندیشند و به آن رجوع کرده باشند. باید توجه داشت اخلاق گفت‌وگو تضمین نمی‌کند که گفت‌وگو موفقیت‌آمیز باشد حداقل ضوابط اخلاقی در آن رعایت می‌شود. بایستی توجه داشت که اخلاقی بودن گفت‌وگو به خوبی افراد لطمه نمی‌زند، بلکه خوشی برای زندگی به ارمغان می‌آورد.

این استاد اخلاق با بیان اینکه ” زمانی که مشکل عملی در زندگی پیش آید، خوشی زندگی افراد کم می‌شود” گفت:  برای رفع مشکل خود بایستی درصدد گفت‌وگو بر آییم و از این طریق از ناخوشی زندگی خود بکاهیم. از سویی دیگر باید توجه داشت که انسان‌ها خوبی زندگی را به همراه خوشی می‌خواهند، بنابراین بایستی گفت‌وگو علاوه بر اینکه به موفقیت و خوشی بیانجامد خوبی را هم ارضا کند، درنتیجه نیاز است تا جنبه اخلاقی در گفت‌وگوها لحاظ شود.

وی با بیان اینکه “اخلاق گفت‌وگو در آثار کسانی چون مارترین هوبر بیشتر است و افرادی چون هوبر بر اخلاقیت گفت‌وگو تاکید دارند” گفت: ما در گفت‌وگو بایستی از مشکلاتی که مشترک بین تعداد کمتری از افراد است شروع کنیم. برای نمونه اول باید بتوان با همسر و فرزندان خود گفت‌وگو کرد و پس از آن به دوستان و اطرافیان و…. رسید. بنابراین عاقلانه نیست اگر دست ما به رفع مشکلات بزرگتر  نمی‌رسد از مشکلات کوچک هم دست برداریم.

افراد در گفت‌وگو نباید به باورهای خود، چسبندگی داشته باشند

ملکیان تشریح کرد: اولین چیزی که در اخلاق گفت‌وگو وجود دارد این است که چسبندگی به باورهای خود نداشته باشیم. اگر به باورهای خود این حس را داشته باشیم در گفتگو سودی نخواهیم برد. درواقع باید سود خود را از داشته‌های خود دانست نه بوده‌های خود. اگر گمان کنیم که هر کدام از ما مساوی با عقایدمان هستیم این عقیده منجر می‌شود که اگر در گفت‌وگویی ضعف عقایدمان دیده شود و به باورهای ما انتقاد شود بدین معناست که گویی بی‌هویت می‌شویم؛ بنایراین شکی نیست که هیچکس هویت خود را نمی‌بازد. به همین دلیل است که باید عقاید را جزو داشته‌های خود دانست نه بوده‌های خود.

نداشتن استدلال، عدم معقولیت و کاذب بودن؛ سه عیب عقاید افراد هستند

این استاد اخلاق با اشاره به سه عیبی که عقاید دارند، تصریح کرد: سه عیب عقاید شامل نداشتن استدلال، معقول نبودن و خلاف واقع یا کاذب بودن است. باید توجه داشت که اگر ما به عنوان دو طرف گفت‌وگو می‌توانستیم با عقاید خود به راحتی مواجه شویم عقاید ما دائما درحال اصلاح بود، اما ما با عقاید خود اینگونه رفتار نمی‌کنیم و با انتقادی نسبت به عقایدمان برمی‌آشوبیم؛ چراکه عقاید خود را جزو بوده‌های خود می‌دانیم و اگر عقیده‌مان غلط یا نامعقول باشد چنین می‌پنداریم که خود نامعقول هستیم.

وی با بیان اینکه “باید تا زمانی که عقیده‌ای را مستدل می‌دانیم آن را حفظ کنیم و به محض اینکه نامستدل شد، آن را کنار بگذاریم” گفت: نیاز است تا عقاید خود را از شخصیت خود جدا بدانیم و عقاید را جزو دارایی‌های خود محسوب کنیم. درواقع اخلاق باور مبتنی بر این است که دلبستگی و وابستگی به باور را از بین ببریم. برای نمونه در اوایل یک مناظره‌ دو طرف گفت‌وگو انسانی عمل می‌کنند، اما پس از مدت زمانی دچار تغییر می‌شوند؛ چرا که عقیده خود را برابر با خود می‌دانند و اگر کسی به عقاید آن‌ها حمله کند چنین می‌پندارند که به  خود آن‌ها حمله کرده است.

پرهیز از جمود در باورها

ملکیان با اشاره به پرهیز از جزم و جمود افراد نسبت به باورهای خود ادامه داد: افراد باید همیشه باوری داشته باشند، اما دچار جزم و جمود نشوند در این صورت است که می‌توانند گفت‌وگوهای عقلانی با دیگران داشته باشند. جزم و جمود در باور، نوعی قبح است. برای نمونه اگر باور داشته باشیم الف، ب است و محال است که الف، ب نباشد این باور با جمود همراه است. وقتی عقاید با جزم و جمود باشند گشودگی ذهن افراد را از آن‌ها می‌گیرند؛ یعنی ذهن گشودگی و سعه صدر ندارند. این امر، باز بودن ذهن نسبت به سخن نو را از افراد می‌گیرد.

این استاد اخلاق اظهار کرد: افراد بایستی دارای ذهن گشودگی باشند و محال بودن تغییر یک باور را از ذهن خود بزدایند. فرد بایستی ذهن باز داشته باشد تا بتواند از طرف مقابل خود چیزی بیاموزد. درواقع گشودگی ذهن، گفتگو را موفقیت‌آمیزتر می‌کند.

این استاد اخلاق تشریح کرد: شخص باید در اخلاق گفت‌وگو به اثر سخن در دیگران توجه داشته باشد. فهم عرفی ما ادمیان مبتنی بر این است که گویا کردار بر دیگران اثر دارد  و گفتار چندان اثری بر آن‌ها نمی‌گذارد. حال آنکه ما آدمیان به مراتب بیش از اینکه با کردار بتوانیم به دیگران لذت یا درد و رنج ببخشیم با گفتارمان این کار را انجام می‌دهیم.

اثر گفتار بیش از اثر کردار بر فرد است

وی با بیان اینکه “لذت‌هایی که هر فرد می‌تواند به دیگری دهد از طریق گفتار است تا کردار” گفت: یکی از نکات مهم مورد توجه فیلسوفان گفت‌وگو این است که به اثر سخن بر دیگران به مراتب بیشتر از اثر کردار بر آن‌ها توجه کنیم. هر چه انسان، انسانی‌تر می‌شود. اثر زبان بیش از اثر کردار در فرد تاثیر می‌گذارد. حیوانات هم هرچه به مرز انسان بودن نزدیک‌تر می‌شوند به گفتار بیش از کردار نزدیک می‌شوند.

ملکیان خاطرنشان کرد: اساسا ساختار مغزی و عصبی موجودات زیستی بدین شکل است که هر چه به مرز انسان بودن نزدیک می‌شوند گفتار اثر بیشتری در آن‌ها دارد. انسان نیز هرچه لطیفتر شود و انسانیت بیشتر در او تحقق یابد تاثیرگذاری سخن دیگران بر او بیشتر خواهد شد. انسان‌هایی که سخن را به هر شکلی بیان می‌کنند گمان می‌کنند که سخن در ایجاد بدی و خوبی  در فرد مقابل تاثیری ندارد و نمی‌دانند سخن، بازی‌هایی با انسان می‌کند که هیچ‌گاه کردار نمی‌تواند این کار را انجام دهد.

وی با بیان اینکه “انسان هر چه متعالی‌تر می‌شود، عوامل فیزیکی کمتر و عوامل روانی بیشتر در او موثر می‌کند” خاطرنشان کرد: فیلسوفان گفت‌وگو از این به مسئولیت‌پذیری خاص در گفتار تعبیر می‌کنند؛ بنابراین وظیفه و مسئولیت اخلاقی ما محسوب می‌شود. من نوعی به لحاظ اخلاقی وظیفه دارم که راست بگویم، اما اگر به وظیفه اخلاقی خود عمل نکردم باید مسئولیت دروغ گفتن خود را بر عهده بگیرم. فرد وظیفه دارد، متواضع باشد در این راستا فیلسوفان گفت‌وگو مطرح می‌کنند که وظیفه اخلاقی ما توجه تام و تمام به سخنی است که می‌گوییم و اگر به آن عمل نکردیم باید عواقب بی‌تامل و بی‌دقت سخن گفتن را بر عهده بگیریم؛ چراکه در گفت‌وگو به‌بود یا بدبود فضا توسط سخن ایجاد می‌شود. هر چه توجه ما به این نکته بیشتر شود بیشتر مستعد گفتگو خواهیم بود.

این استاد اخلاق بیان کرد: در گفته‌های خود بایستی به چهار نکته توجه شود. اینکه سخنی که گفته می‌شود، میزان اثرگذاری آن در دیگری به دیگری بستگی دارد و به گوینده بستگی ندارد؛ بنابراین در سخن گفتن، فرد باید بسیار محتاط باشد.  نکته دوم، مراقبت از سخن، الزام به احتیاط‌امیز گفتگو کردن می‌کند. نکته دیگر توجه به این امر است که به گونه‌ای سخن بگوییم تا احتمال سوئ تفاهم را در طرف مقابل بسیار کاهش دهد. ما وظیفه داریم زمانی که سخنی می‌گوییم بدون ابهام و ایهام و غموض باشد. از این طریق هر فرد عادی می‌تواند سخن را درک کند.

دشواری سخن موجب سوء تفاهم در فرد مقابل می‌شود

وی اشاره کرد: ایهام در سخن زمانی است که اوضاع و احوال و خود فرد سخنگو مشخص نکند که چه معنایی مد نظر است. غموض یعنی سخنی که آسان می‌توان گفت را با دشواری بیان کنیم، هر چه سخن دشوارتر شود امکان سوء فهم مخاطب بالاتر می‌رود. درواقع زمانی که سخن غامض شود ویروس سوءتفاهم در آن رشد می‌کند.

ملکیان ادامه داد: نکته سوم در باب سخن این است که باید سخن را همراه با استدلال خود بیان کرد. از لحاظ قانونی بشر پذیرفته است که دولت‌ها باید آزادی بیان به شهروندان خود بدهند. پس شهروندان به مقتضای حقوق و قانون، حق دارند آنچه که به آن عقیده دارند را بیان کنند و این حق قانونی و حقوقی شهروند است. از سویی دیگر وظیفه هر نظام سیاسی این است که به همه شهروندانش حق آزادی بیان بدهد.

وی افزود: اخلاق، مطرح می‌کند اگر برای بیان و سخن استدلال داشته باشیم اخلاق اجازه بیان سخن را به ما می‌دهد. همچنین بایستی اخلاقا جایی از حق آزادی بیان خود استفاده کنیم که برای آن استدلال داشته باشیم. نکته‌ای که باید شخص در رابطه با گزاره‌های شهودی توجه کند این است که باید این گزاره‌ها را بیان کند، اما بلافاصله بگوید که بر آن استدلالی ندارد.

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *