چگونگی یادکرد پیامبر(ص) در ادبیات فارسی
عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان مدح و منقبت پیامبر اکرم(ص) را یکی از پُربسامدترین مضامین در ادب فارسی دانست و گفت: یادکرد پیامبر(ص) در پنج مضمون شامل دیباچهها، مضامین مدحی، معراجنامهها، قصائد ستایشی، روایتها و حکایتها قابل بازجست است.
محمدرضا حسنی جلیلیان در رابطه با جایگاه پیامبر اعظم(ص) در شعر شاعران فارسی زبان، بیان کرد: یکی از پُربسامدترین و البته شیرینترین مضامین ادب فارسی مدح و منقبت، یادکرد و ذکر ویژگیها و اخلاق کریمه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) است و این موضوع در شعر شاعران عمومیت دارد و کمتر شاعر و نویسندهای را میتوان پیدا کرد که در آثار او دست کم یکبار به این موضوع و مضمون پرداخته نشده باشد.
وی با بیان اینکه اغلب شاعران و نویسندگان بهنوعی ستایش و نعت پیامبر اکرم(ص) را بر خود واجب عینی تلقی کردهاند، چنانکه عطار در شعری میگوید: «آنچه فرض عین نسل آدم است / نعمت صدر و بدر هر دو عالم است»، افزود: همه شعرا خودشان را مکلف میدانستند که دیوان یا منظومه شعر خود را مزین به نام نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) کنند که در این راستا اولین تجلی ستایش پیامبراکرم(ص) را در دیباچه آثار خود میآوردند.
این مدرس ادبیات فارسی دانشگاه لرستان اضافه کرد: در «تحمیدیه» منظومههای ادب فارسی رسم بود ابتدا حمد و ستایش خداوند متعال میآمد و بلافاصله نعت و ستایش پیامبر اعظم(ص) و پس از آن بسته به اعتقاد شاعر گاهی ذکر ائمه اطهار(ع) و گاهی ستایش خلفا مطرح میشد، که از فردوسی تا جامی و حتی در روزگار ما نیز این سنت جاری و ساری است چنانکه نظامی گنجوی اینگونه آغاز میکند: «بسم الله الرّحمن الرّحیم / هست کلید در گنج حکیم / فاتحهی فکرت و ختم سَخُن / نام خدای است، بدین ختم کن / پیش وجود همه آیندگان / بیش بقای همه پایندگان / سابقه سالار جهان قدم / مرسله پیوند گلوی قلم / پردهگشای فلک پردهدار / پردگی پرده شناسان».
جلیلیان در رابطه با چگونگی یادکرد پیامبر اعظم(ص) در ادبیات فارسی، اظهار کرد: چگونگی یادکرد پیامبر(ص) در ادبیات فارسی در پنج دسته و مضمون قابل بازجست است که اولین دسته و مضمون دیباچههاست که به صورت نظم و یا نثر در اول دیوان یا منظومه آمده است.
وی گفت: دسته دوم یادکردهای پیامبر اکرم(ص) در ادبیات فارسی مربوط به قصیدههای ستایشی است که اختصاصاً در ستایش پیامبر(ص) سروده شده است و در ضمن بیان روایتها و مضامین تاریخی باز هم ستایش و یادکرد پیامبر اکرم(ص) را مشاهده میکنیم که از نمونه قصیدههای ستایشی در شعر شاعران میتوان از عبدالرزاق اصفهانی، مولوی، سنایی، عطار و حافظ نام برد چنانکه سنایی غزنوی در شعری میگوید: «حسنت یا بدرالدجی لبیک یا وجه العرب / ای روی تو خاقان روز وی موی تو سلطان شب / شمس الضحی ایوان تو بدرالظلم دیوان تو / فرمان همه فرمان تو ای مهتر عالی نسب / خه خه بنامیزد مهی هم صدر و بدر درگهی / از درد دلها آگهی ای عنصر جود و ادب / فردوس اعلا روی تو حکم تجلی کوی تو / ای در خم گیسوی تو جانها همه جانان طلب / صدر معین را سر تویی دنیا و دین را فر تویی / بر مهتران مهتر تویی از توست دلها را طرب / رویت چو «طاها» طاهرست «واللیل» مویت ظاهرست / امر «لعمرک» ناظرست دریاک پاک آمد لقب».
معاون آموزش دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان اظهار کرد: نظامی گنجوی نیز قصیدهای با این مضمون «محمد کافرینش هست خاکش / هزاران آفرین بر جان پاکش / چراغ افروز چشم اهل بینش / طراز کارگاه آفرینش / سرو سرهنگ میدان وفا را / سپهسالار و سر خیل انبیا را» دارد که در نعت و ستایش پیامبر اعظم(ص) سروده شده است، گفت: سعدی شیرازی نیز در یک قصیدهای در نعت و ستایش نبی مکرم اسلام گفته است: «ماه فروماند از جمال محمد / سرو نباشد به اعتدال محمد / قدر فلک را کمال و منزلتی نیست / در نظر قدر با کمال محمد / وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت / لیلهٔ اسری شب وصال محمد / آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی / آمده مجموع در ظلال محمد / عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست / روز قیامت نگر مجال محمد / و آن همه پیرایه بسته جنت فردوس / بو که قبولش کند بلال محمد / همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد / تا بدهد بوسه بر نعال محمد / شمس و قمر در زمین حشر نتابد / نور نتابد مگر جمال محمد» در ستایش پیامبر اکرم(ص) دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان با بیان اینکه برخی از شاعران نیز ضمن طرح روایتها یا حکایتهای مختلف از نبی مکرم اسلام نام بردهاند و او را ستودهاند، افزود: مولانا در هر جایی که یک روایتی ذکر میکند بلافاصله به یاد این میافتد که به نحوی جایگاه پیامبر(ص) را گرامی بدارد و از وی یاد کند چنانکه در شعری گفته است: «از درمها نام شاهان برکنند / نام احمد تا ابد بر میزنند / نام احمد نام جمله انبیاست / چون که صد آمد نود هم پیش ماست» که مولوی در این شعر وجود خاتمالانبیاء(ص) را جامع همه کمالات و افضل از همه انبیای پیشین فرض میکند و از پیامبر اکرم(ص) بهعنوان عدد «صد» یاد میکند که همه اعداد را در دل خود دارد و در این شعر به دوام حکومت اسلامی و نام مبارک پیامبر(ص) اشاره دارد که برخلاف حاکمان و شاهان دیگر که نام آنها فقط مدتی در میان است و در نهایت نام و سکه آنها بیرونق میشود اما نام محمد(ص) تا قیامت در میان است و به قول استاد معلم «تا قیامت سکه به نام محمد(ص) است».
این مدرس ادبیات فارسی دانشگاه لرستان به معراجنامههای شاعران اشاره کرد و ادامه داد: معراج نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) واقعه بسیار عظیمی است و شعرا و نویسندگان از کنار این واقعه به سادگی عبور نکردهاند و در اغلب موارد این واقعه تاریخی را دستمایه مضمونآفرینی خود کردهاند که در این رابطه ۱۵ معراجنامه به نثر داریم و معراجنامههای منظوم نیز فراوان است چنانکه پروین فاتحی کتابی در رابطه با معراجنامههای شاعران دارد و معراجنامههای شاعران را گردآوری و در این کتاب معرفی کرده است.
جلیلیان با بیان اینکه برخی از شاعران کتاب یا منظومه خود را کامل به موضوع معراج اختصاص دادهاند و برخی شاعران نیز ضمن بیان موضوعات مختلف به بحث و واقعه معراج اشاره داشتهاند، گفت: سنایی غزنوی بهعنوان پدر شعر عرفانی برای اولین بار موضوع معراج پیامبر اسلام(ص) را در آثار خود آورد و بعد از او سلمان ساوجی نیز موضوع معراج پیامبر را مطرح کرده است و سایر شعرای بزرگ نیز در اشعار خود به این موضوع پرداختهاند چنانکه سعدی شیرازی در شعری ضمن پرداختن به نعت و منقبت و سجایای اخلاقی پیامبر میگوید: «شبی بر نشست از فلک برگذشت / به تمکین و جاه از ملک درگذشت / چنان گرم در تیه قربت براند / که برسد ره جبریل از او بازماند».
این مدرس ادبیات فارسی با اشاره به اینکه برخی از شعرا مدح و ستایش پیامبر(ص) را در لفافه بیان کردهاند که حافظ شیرازی ازجمله این شاعران است، اظهار کرد: در شعر حافظ مستقیماً نامی از نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) برده نشده اما برخی از غزلهایش مشخصاً مدح و ستایش این پیامبر اسلام است چنانکه غزل وی با این مضمون «ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد / دل رمیده ما را رفیق و مونس شد / نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد» غیر مستقیم به پیامبر(ص) اشاره دارد و یا نظامی در شعری با این مضمون «حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت / آری به اتفاق جهان میتوان گرفت» که ظاهراً نامی از پیامبر(ص) نبرده است اما با توجه به حدیثی از پیامبر(ص) پی میبریم که این غزل حافظ در وصف نبی مکرم اسلام است.
عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان در ادامه با بیان اینکه گاهی برخی از شاعران ضمن مدایح موضوعات دیگری را مطرح میکردند که پیامبر(ص) اولین مخلوق و اولین پیامبر است چنانکه خاقانی در شعری گفته است: که پیامبر اکرم اولین پیامبر است و بقیه پیامبران زاییده و فرزندزاده وی هستند، اظهار کرد: برخی از شعرا نیز در اشعارشان چنین گفتهاند که حضرت آدم از پیامبر اکرم(ص) به وجود آمده است و مسیح از حضرت آدم و پیامبر اکرم چه انسان بزرگواری است که خودش بهوجود آورنده پدرش است که این نوعی نگرش عرفانی به جایگاه نبی مکرم اسلام است.
جلیلیان با یادآوری اینکه از لحاظ شریعتی معتقد هستیم حضرت آدم(ع) اولین پیامبر است اما عرفا برای پیامبر دو وجود قائل هستند که یکی «وجود نورانی» است و از او بهعنوان اولین مخلوقی که خدا آفریده است، یاد میکنند و معتقد هستند همه پیامبران فرزندان آن وجود نورانی هستند، گفت: عرفا وجود دومی هم برای پیامبر اکرم(ص) قائل هستند و آن «وجود جسمانی» پیامبر است که عرفا با توجه به حدیثی از پیامبر اکرم(ص) که فرموده است: «من پیامبر بودم و آدم هنوز در آب و گل» برای نبی مکرم اسلام وجود نورانی را مطرح کردهاند.
این مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان افزود: علاوه بر شعرای متقدم و کلاسیک شعرای معاصر نیز از مدح و ستایش و عشقورزی نسبت به نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) بیبهره نماندهاند و اشعار مختلفی در این رابطه سرودهاند که از جمله این شاعران میتوان از سیاوش کسرایی، علی موسوی گرمارودی، سیدکریم امیری فیروزکوهی، علی معلم دامغانی یاد کرد چنانکه کسرایی در شعری گفته است: «والا پیامدار محمد / گفتی که یک دیار هرگز به ظلم و جور / نمیماند بر پا و استوار / هرگز! هرگز!» و یا علی معلم دامغانی در شعری گفته است: «باور کنیم رجعت سرخ ستاره را / میعاد دستبرد شگفتی دوباره را / باور کنیم رویش سبز جوانه را / ابهام مردخیز غبار کرانه را / باور کنیم ملک خدا را که سرمد است / باور کنیم سکه به نام محمد(ص) است».
منبع: ايسنا