گریه مریم امیرجلالی در فراق فتحعلی اویسی
با بغض سنگینی تلفنش را جواب داد و همین که اسم «فتحعلی اویسی» را آوردیم، بغضش ترکید و دقایقی بلند گریه کرد و بعد سکوت… خبر درگذشت همکار قدیمی اش از یک طرف غمی سنگین در دلش نشانده بود و قضاوت های مردم و به قول خودش توهین هایی که در این مدت به او
با بغض سنگینی تلفنش را جواب داد و همین که اسم «فتحعلی اویسی» را آوردیم، بغضش ترکید و دقایقی بلند گریه کرد و بعد سکوت… خبر درگذشت همکار قدیمی اش از یک طرف غمی سنگین در دلش نشانده بود و قضاوت های مردم و به قول خودش توهین هایی که در این مدت به او شده بود، غمش را چند برابر کرده بود.
این هنرمند در حالی که با بغض صحبت می کرد، ادامه داد: تمام لحظات آن خدا بیامرز(فتعلی اویسی) برایم خاطره است، کدامش را بگویم اگر بخواهم بگویم مثنوی ۳۰۰ من(!) می شود. هیچ وقت بازی در فیلم سینمایی «مادر زن سلام» از یادم نمی رود که همیشه به من می گفت «داغت به دلم بمونه ملوک با این خواستگارایی که میاری».
او سپس با یادآوری سفرش به اصفهان همراه با فتحعلی اویسی، به حرفهایش اضافه کرد: یادگار من با فتحعلی اویسی سفری بود که برای فیلم های «بازنشسته ها» و «افراطیها» همراه همسرش در اصفهان بودیم و ساعت های بیکاری، عصرها به جلفا می رفتیم و با هم قهوه می خوردیم. هیچ وقت یادم نمی رود آن روز ۵ عصر پرواز داشتم، مرحوم اویسی اصرار داشتند که اگر غذای رستوران شهرزاد را نخوری نصف عمرت بر فناست که ما به اتفاق همسرش به رستوران رفتیم و دیدیم صف خیلی طولانی دارد. اویسی گفت امیرجلالی بیا برویم بنشینیم و همان نان و پنیر خودمان را بخوریم، من در این سفر نمی ایستم که من گفتم شما اجازه بدهید با مدیر رستوران صحبت کنم اگر متوجه حضور شما شوند حتما به ما یک جا میدهند که من رفتم صحبت کردم گفتند ۵ دقیقه صبر کنید تا میزتان را آماده کنیم، خیلی سریع میز ما آماده شد و ما رفتیم و نشستیم. از آنجایی که آقای اویسی باقالی پلو با ماهیچه را خیلی دوست داشت، ما سفارش دادیم و به من گفت امیرجلالی خدا را شکر تصدق سر تو ما را هم راه دادند که من گفتم آقای اویسی این چه حرفیست من در مقابل شما یک طلبه هم نیستم، اسم آقای اویسی را که آوردم رستوران برای ما میز رزرو کرد. خلاصه روز بسیار خوشی را داشتیم. من یک ماه در خدمت ایشان و همسر نازنینش بودم و چقدر اصفهان به ما خوش گذشت.
امیرجلالی سپس خاطرنشان کرد: مرحوم اویسی سه ماه پیش بود که با من تماس گرفت و گفت دختر تو نمی خواهی خانه ما بیایی و یکسری به ما بزنی که من هم گفتم سری قبل خواستم بیایم که شما اسبابکشی داشتید، چشم حتما می آیم که به خاطر کرونا باز هم نشد بروم و با همسرش صحبت کردم. گفتم آنقدر به شما علاقه دارم که نمیخواهم خدایی ناکرده برایتان مشکلی پیش بیاید، چون به هر حال من زیاد بیرون می روم. همین قدر که صدایتان را می شنوم برایم کافیست. من واقعاً با این خانواده لحظه های خوش و شیرینی داشتم.
این هنرمند همچنین به بی احترامی هایی که در فضای مجازی پس از شنیدن خبر فوت فتحعلی اویسی از سوی مردم به او شده است، اشاره کرد و با ناراحتی فراوان، گفت: از صبح امروز مدام به من توهین میشود که چرا دروغ گفتی فتحعلی اویسی حالش خوب است؛ در صورتی که من با همسرش صحبت کردم و از آنجا که همسرش ناراحتی قلبی داشت، گویا اصلاً به او اطلاع نداده بودند که ایشان در بیمارستان و کما هستند. وقتی با اطمینان کامل با من صحبت کرد که آقای اویسی حالش خوب است، یک ماه پیش ناراحتی قلبی داشت که برطرف شد و تمام این حرفها شایعه است و بعد شروع کردیم از خاطرات اصفهان مان صحبت کردیم و کلی گفتیم و خندیدیم، من بلافاصله یک پُست گذاشتم که خوشبختانه آقای اویسی حالش خوب است، مردم اصلاً نگران نباشید. البته در ادامه که متوجه وضعیت شدم، در گفت وگویی با ایسنا شرایط واقعی ایشان را تشریح کردم.
امیرجلالی ادامه داد: از امروز صبح همین طور فحش و توهین به من می دهند که شما به خاطر فالوور این کار را کردید. ببینید ما چه مردمی هستیم؟! این فرهنگ کجا رفته است؟ من از بهترین نقش سینمایی که اول کرونا آرزویم بود با خانم آبیار داشته باشم، به خاطر این بیماری انصراف دادم حتی به من گفتند این فیلم به جشنواره می رود و شما کاندیدا هستید که من گفتم نه کاندیدا می خواهم و نه شهرت، سلامتی من از همه چیز مهمتر است. من اگر دنبال شهرت و فالوور بودم که وضعم خیلی بهتر از این بود. قبول دارم که هست و نیست مردم و همه چیزشان روی هواست، میخواهم بدانم آیا فرهنگ مان هم رفت؟! اگر این طور است پس همه ما سرمان را روی زمین بگذاریم و بمیریم. الان با خودم می گویم خوش به سعادتت فتحعلی اویسی که رفتی چون ایشان هم همیشه از این مسائل خیلی نگران و ناراحت بود و می گفت چرا فرهنگ ما لگدمال شده و تمام شده است.
این بازیگر همچنین بیان کرد: پسر فتحعلی اویسی دو سه روز پیش با من تماس گرفت و عذرخواهی کرد که طی این مدت اذیت شده اید و من گفتم آنقدر آقای اویسی و همسرش برایم عزیز هستند که تمام این مسائل برایم بیخود است و اشکالی ندارد. الان هم همان نوشته علیرضا اویسی را همراه با پستش در فضای مجازی گذاشتم که مردم ببینید و قضاوت نکنید، کمی به خودتان بیایید، مرگ برای همه هست منتها از بعضی ها به نیکی یاد می کنند. آقای اویسی سه چهار سال است که کار نمی کند. آیا یک نفر از او پرسید کجاست؟ کسی گفت از کجا می آوری و می خوری؟ چطور زندگی ات را می گذرانی که الان همه کاسه داغتر از آش شده اند؟! بس کنید این دروغ ها و ریاکاری ها را. من واقعا از این همه قضاوت های بی جهت و توهین های زشت ناراحت شدم.
این هنرمند صراحتا بیان کرد: برای ما ایرانی ها فضای مجازی خیلی زود بود چون ما فرهنگ استفاده درست از این فضاها را نداریم. متاسفانه هرچه عقده و بی فرهنگی و بی شخصیتی است در این فضاها عنوان میکنند و مردم را زیر سوال میبرند. ببخشید آیا شما از خانواده ایشان خبر داشتید که چه اتفاقاتی در پشت پرده ماجرا بوده؟ بنده واقعاً بیتقصیر بودم. وقتی همسرش انقدر امیدوارکننده صحبت می کند و می خندد من باید چه فکری می کردم. دقیقا اتفاقی که برای آقای محمدعلی کشاورز بارها افتاد و بارها شایعه مرگ ایشان را شنیدیم. یک بار یادم هست که خواندم نوشتند ان لله و انا الیه راجعون، آنقدر ناراحت شدم با وجود اینکه شب دیر وقت بود با خودم گفتم زنگ می زنم به خانهاش اگر گوشی را برداشت می فهمم که باز هم شایعه است که اتفاقاً بعد از تماسم سریع جواب داد و گفت باز هم گفتند من مرده ام! نه من هنوز زنده ام. آیا این رفتارها درست است؟!
منبع: ايسنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0