یکی از شاخههای علم تاریخ، تاریخ محلی است
ایسنا/لرستان نویسنده کتاب تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی در بروجرد گفت: یکی از شاخههای علم تاریخ، تاریخ محلی است.
محمد گودرزی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به کتاب تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی، اظهار کرد: شالوده اصلی کتاب تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی در بروجرد پایاننامهای بود که در مقطع فوق لیسانس نوشتم، البته آن زمان تصور نمیکردم کار تا این حد عمیق و گسترده باشد و تا این اندازه جای بحث و توسعه داشته باشد.
وی تصریح کرد: آن پایاننامه، اولین پایاننامهای بود که تا زمانِ تدوین در گروه تاریخ «دانشگاه لرستان» با بالاترین نمره یعنی نمرة ۲۰ دفاع و تصویب شد.
نویسنده کتاب خاطرنشان کرد: بعدها آن پایاننامه را کاملتر کردم و مطالب جدیدی به آن افزودم، در واقع این کتاب از آن پایاننامه بیرون آمده است و مقطع زمانیِ آغاز روزنامهنگاری در ایران و بروجرد، از پیش از انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۵ تا وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را مورد بررسی قرار داده است.
گودرزی اضافه کرد: یکی از شاخههای علم تاریخ، تاریخ محلی است، یعنی بررسی اوضاع تاریخی یک شهر یا یک منطقه و محل خاص. از گذشتههای دور نیز آثاری در این زمینه پدید آمده، به عنوان مثال: یکی از اولین و بهترین نمونههای نثر فارسی، یک کتاب تاریخ محلی است به نام «تاریخ سیستان» که متاسفانه نویسنده یا نویسندگان آن ناشناس مانده¬اند و سوای ارزشهای تاریخی فراوانی که دارد، به لحاظ ادبی مورد توجه منتقدان قرار داشته و دارد. غیر از آن در هزار سال گذشته، آثار مهمی با موضوع تاریخ محلی پدید آمده است.
وی بیان کرد: از نگاه کلی، کتاب «تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامهنگاری سیاسی در بروجرد» در شمار آثار تاریخ محلی قرار دارد.
این نویسنده ادامه داد: بیتردید اصلیترین هدف در این پژوهش، علاقهای بوده که من به زادگاه خودم، بروجرد داشتهام و این نکته را به روشنی در «پیش درآمد» کتاب آوردهام. از طرفی، تحصیلات دانشگاهی من در رشته تاریخ این علاقه را دوچندان کرد و بر آن شدم که اگر قرار است پژوهشی تاریخی در مورد شهرِ زادگاهم انجام دهم، این کار را به صورت روشمند و در چارچوب و اسلوبی علمی به انجام برسانم، به گونه-ای که مورد تأیید اهل فن و منتقدین قرار گیرد نه این که فقط یک کار ذوقی باشد.
گودرزی عنوان کرد: این نکته مهم را هم باید بیافزایم که امروزه توجه به نگارش تاریخ محلی در همه دنیا و ایران افزایش یافته و در سه دهه اخیر آثار زیادی درباره تاریخ شهرها و استانهای کشور تألیف شده است. با این حال، کوشش و تلاش من بر آن بوده که در اندازة توانِ اندک خودم بخشی از گذشتة بروجرد را معرفی کنم و به هیچ عنوان دنبال آن نبودهام که خدای ناخواسته به عنوان نگارش تاریخ محلیِ زادگاهم، احساسات حقیرِ جاهلانه و تعصبات قومی و قبیله¬ای را زنده کنم. درست برعکس، تصور میکنم که شناختِ علمی و دقیق تاریخ یک شهر یا یک منطقة خاص، به مثابه تکههای یک پازل، باید در چارچوب شناخت کلی این سرزمین که ایران نام دارد مورد توجه قرار گیرد، به گونهای که حس همگرایی را میان همشهریان با همه هموطنان ایجاد کند، حتی فراتر، این حس همگرایی، باید میان آحاد کشور با تمام کسانی که روی این کره خاکی زندگی میکنند به وجود آید. وقتی از علاقه به زادگاهم سخن میگویم، این نگاه را منظور دارم و نه آن علاقهای که بخواهد به تعصب گرایش داشته باشد و بیدار کننده احساسات ناسیونالیستیِ افراطی باشد.
وی اظهار کرد: اگر بخواهیم با توجه به محتوی کتاب یک مقایسه اجمالی از پیدایش روزنامه و روزنامهنگاری در ایران و خارج از ایران داشته باشیم جنابعالی این مقایسه را چگونه توصیف میکنید؟
نویسنده کتاب تصریح کرد: از عمر روزنامه به شکل جدید در دنیا بیش از چهار قرن میگذرد. اولین روزنامهها به شکل امروزی در قرن ۱۷ میلادی در اروپا به وجود آمد؛ با اختراع ماشین چاپ و پیشرفت آن و با تأسیس چاپخانههایی در کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه، رفته رفته روزنامهها گسترش یافتند و اصلیترین عاملِ شکل دهنده «افکار عمومی» شدند، به گونهای که در تحولات اجتماعی که در چهار سده اخیر در دنیا رخ داده است میتوانیم بگوییم که رسانههای همگانی و به ویژه روزنامهها اصلیترین و بالاترین میزان تاثیرگذاری را داشتهاند. نقش تعیین کنندة مطبوعات در گذشته و شکل پیشرفته و امروزی آن یعنی رسانه¬های دیجیتالی در فضای مجازی، در رویدادهای سیاسی، اجتماعی چنان برجسته است که زمان ما را «عصر ارتباطات» و «عصر انفجار اطلاعات» لقب دادهاند.
گودرزی خاطرنشان کرد: با کمال تأسف پیدایش روزنامه به شکل امروزی و بنیانگذاری روزنامهنگاری در ایران نسبت به اروپا با یک تاخیر حدوداً ۲۰۰ساله همراه بوده است. درست است که در دوره صفویه یک کشیش ارمنی به نام «خاچاطور گِساراتی» ماشین چاپی به اصفهان آورد و بخشی از کتاب مقدس را به زبان ارمنی چاپ کرد، اما در آن زمان این ماشین چاپ مورد پذیرش ایرانیها قرار نگرفت؛ شاید چون این ماشین چاپ، مخصوص خط ارمنی بود و حروف درشت و زمخت آن در مقایسه با خطوط زیبایی که خوشنویسان ایرانی، کسانی مانند میرعماد قزوینی، علیرضا عباسی و درویش عبدالمجید طالقانی مینوشتند هیچ جلوهای نداشت.
این دبیر تاریخ اضافه کرد: به هر حال، پس از حدود ۲۰۰سال، در زمان قاجار و با تلاشهای عباس میرزای ولیعهد دستگاه چاپ مجدد به ایران آورده شد و ایرانیان نوعی چاپ به نام «چاپ سنگی» را ابداع کردند که به وسیله آن نقش خطوط زیبای نستعلیق را بر کاغذ چاپ می¬کردند. در همان دوره، میرزا صالح شیرازی از اولین محصلان ایرانی که به اروپا اعزام شده بود، در انگلیس با ماشین چاپ آشنا شد و فن چاپ را آموخت. او در بازگشت به ایران اولین روزنامه فارسی زبان چاپ داخل ایران را بنیان گذاشت به نام «کاغذ اخبار». این تاخیر بلند مدت زمانی بر گسترش روزنامهنگاری در ایران نسبت به اروپا تاثیر منفی بر جا گذاشته است.
گودرزی بیان کرد: این موضوع را من در کتابم مفصل گفتگو کردهام اما نکته اینجاست که جدای از تأخیر بلند مدتی که در پیدایش روزنامه نسبت به اروپا داریم، این تأخیر در دیگر ولایات ایران نسبت به تهران و تبریز که پیشتاز بودهاند، بیشتر هم شد و برخی از شهرها تا دورة رضاشاه و حتی پس از او از داشتن روزنامة محلی بینصیب بودند.
وی ادامه داد: در سال ۱۲۸۷ شمسی، کمی بعد از برکنار شدن محمدعلی شاه از سلطنت، اولین روزنامه در بروجرد به نام «بیضاء» تأسیس شد که به روش ژلاتینی چاپ میشد. بعد از آن بروجردیها چه در داخل و چه در خارج از بروجرد، تلاش بسیار زیادی داشتند که روزنامه چاپ کنند.
این نویسنده اظهار کرد: مختصری از این تلاشها در کتاب من درج شده است. اما برهه زمانی ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ یعنی دورة ۱۲سالة پس از فروپاشی حکومت رضاشاه و تبعید او به خارج از ایران تا وقوع کودتای ۲۸ مرداد اوج فعالیتهای روزنامهنگاری بروجردیها است.
گودرزی تصریح کرد: در کل کشور هم وضعیت همین طور بود؛ تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی این دوره ۱۲ساله در روزنامهنگاری ایران بینظیر است. در این دوره روزنامههای زیادی در سراسر کشور به وجود آمدند که مطالعة تاریخ آنها بسیار جذاب است. با کودتای ۲۸ مرداد آن فضای نسبتا آزادی که در کشور بعد از فروپاشی حکومت رضاشاه به وجود آمده بود، از بین رفت و زمینه برای شکلگیری دوبارة حکومت دیکتاتوری فراهم آمد و دولت، مطبوعات را قلع و قمع کرد. از آن به بعد محدودیتهای خیلی زیادی برای مطبوعات و فعالیتهای روزنامه نگاری به وجود آمد و غیر از روزنامهها و نشریاتی که مورد توجه حکومت بودند، به دیگر روزنامهها خصوصا روزنامههای سیاسی مجوز نشر نمیدادند.
وی با اشاره به کتاب تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی خاطرنشان کرد: کتاب در یک «درآمد» یا مقدمه و شش فصل و «سخن پایانی» تبویب شده است. بخش «درآمد» یا مقدمة کتاب، شامل کلیاتی است در بارة اهداف و ضرورت نگارش کتاب، روش به کار گرفته شده در پژوهش و همچنین، بررسی اجمالی و نگاهی انتقادی به منابع و مآخذ مورد استفاده در این پژوهش.
نویسنده کتاب تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی اضافه کرد: عنوان فصل اول «روزنامهنگاری در بروجرد از آغاز تا پایان سلطنت رضاشاه» است. در این فصل ابتدا پیدایش روزنامه و روزنامهنگاری در اروپا و ایران به شکل مقایسهای مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه، شرح مفصلی از فعالیتهای روزنامهنگاران بروجردی از ابتدا تا پایان دورة حکومت بیست سالة رضاشاه ارائه شده است. در همین فصل، برای نخستین بار موضوع تأسیس نخستین چاپخانهها در بروجرد و نقش پیشتازی که بروجردیها در بنیانگذاری و گسترش صنعت چاپ در لرستان داشتهاند، مورد مطالعه قرار گرفته است.
گودرزی بیان کرد: عنوان فصل دوم «نگاهی به تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران و بروجرد پس از شهریور ۱۳۲۰» است. همان گونه که گفتم، دورة ۱۲ ساله پس از فروپاشی حکومت استبدادی رضاشاه تا وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در تاریخ روزنامهنگاری ایرانیان، دورهای بسیار درخشان و بینظیر است. از این رو در فصل دوم کتاب با استفاده از اسناد و مدارک دسته اول و نیز، پژوهشهای و تحقیقات بعدی سعی کردهام نمایی از تحولات جامعة ایران و بروجرد پس از تبعید رضاشاه را به دست دهم و عموم مخاطبان را با فضای آن سالها به گونهای نسبی آشنا کنم.
وی ادامه داد: فصل سوم، «مطبوعات بروجرد؛ بررسی روند انتشار روزنامه راز» به شکل اختصاصی به معرفی روزنامه راز و گردانندگان آن اختصاص دارد و دوره¬های مختلف انتشار این روزنامه را بررسی کرده است. راز به عنوان یک روزنامة مسئولیتپذیر در حوزة اخلاق اجتماعی به دنیای مطبوعات گام نهاد و به آرامی شکلی سیاسی یافت. حدود نیمی از سه سال حیات راز با نخست¬وزیری احمد قوام هم¬زمان شد. مدیر مسئول این روزنامه، دکتر ابوتراب رازانی به قوام و حزب دموکرات ایران به رهبری او پیوست تا با پشتیبانی این حزب، کرسی نمایندگی مردم بروجرد در پانزدهمین دورة مجلس شورای ملی را به دست بیاورد. این گونه بود که راز چندی به سان ارگان محلی در خدمت هدفهای قوام و حزب او درآمد. همزمانیِ انتشار راز با انتخابات مجلس، فضایی شورانگیز در رقابتهای انتخاباتی ایجاد کرد. این نخستین بار بود که در شهر بروجرد، چنین شور و هیجانی در انتخابات مجلس شورای ملی ایجاد میشد. اما حزب دموکرات ایران از ابوتراب رازانی حمایت نکرد و او از راه یافتن به مجلس باز ماند. این ناکامی سیاسی، روزنامة راز را به تعطیلی کشانید. فصل چهارم کتاب با عنوان «راز، روزنامهای سیاسی» روایتی تلخ از اوضاع سیاسی بروجرد در آستانة انتخابات مجلس پانزدهم را به دست میدهد.
این نویسنده اظهار کرد: از نگاه تاریخنگاری محلی، بازخوانی اوراق راز این فایده را دارد که گوشههایی پنهان اما مهم از زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم بروجرد در مقطع تاریخی مهم و سرنوشتساز سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ را روشن میسازد. از این رو فصل پنجم کتاب با عنوان «نگاهی راز گونه به بروجرد» در پیِ به دست دادن تصویری نسبتاً روشن از سیمای اجتماعی شهر بروجرد در آن سال¬هاست و برای خوانندگان بروجردی جذابیت بسیار بیشتری خواهد داشت.
گودرزی تصریح کرد: فصل ششم کتاب با عنوان «پس از راز» به مطالعة وضعیت روزنامه¬نگاری بروجردیها در واپسین سالهای دهه بیست و اوایل دهه سی اختصاص دارد. تحت تأثیر انتشار روزنامة راز، به ویژه زمان اوج¬گیری نهضت ملی شدن نفت و هنگام انتخابات دورة هفدهم مجلس شورای ملی، نزدیک به ۱۰ عنوان روزنامه توسط بروجردی¬ها پدید آمد و فعالیتهای روزنامهنگاری سیاسی در این شهر به شکل بیسابقهای افزایش یافت. اما با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تمامی روزنامههای شهر که ماهیتی سیاسی داشتند تعطیل شد و تنها یک روزنامه با عنوان «بروجرد» که روشی محافظهکارانه داشت به حیات خود ادامه داد. از آنجا که در تاریخ معاصر بروجرد تاکنون هیچ¬گاه چنین موقعیتی تکرار نشده است، مطالعه و بررسی این دوره از فعالیتهای روزنامهنگاری بروجردی¬ها، سودمندیهای خاص خود را دارد و میتواند در شناخت بسترهای تاریخی، موانع و زمینه¬های رشد و توسعة روزنامه¬نگاری سیاسی و مطبوعات محلی، به ویژه در شهرستانها به کار گرفته شود.
وی خاطرنشان کرد: در بخش پایانی کتاب، نتیجهگیری این پژوهش با عنوان «سخن آخر» آمده و سپس در چهار پیوست، گزیده مقالات، مکاتبات و عکسها و اسنادی از فعالان مطبوعاتی، روزنامههای بروجرد و تصاویر اسنادی از شرکت روشنایی بروجرد، برای اول بار منتشر شده است که دیدن آنها برای خوانندگان بروجردی جالب خواهد بود.
نویسنده کتاب تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی اضافه کرد: با توجه به این که کتاب «تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامهنگاری سیاسی در بروجرد» در محدوده تاریخهای محلی قرار دارد، انتظار آن بود که چاپ و انتشار این کتاب با حمایت همه جانبة مسئولان محلی و توسط سازمانهای ذیربط در شهرستان بروجرد و استان لرستان دنبال میشد، اما این اتفاق به هر دلیل روی نداد! ظاهراً باید بپذیریم که میان انتظاراتی اینچنین، به ویژه در حوزه¬های علمی و فرهنگی، با واقعیتهای موجود در شهر و استان ما، هنوز فاصلههای زیادی وجود دارد!
گودرزی بیان کرد: این موضوع مهم را هم در نظر بگیرید که از زمان ارایة اولیة این پژوهش در قالب «پایاننامه تحصیلی» در دانشگاه لرستان تا زمان انتشار آن به صورت کتاب، بیش از ۱۰ سال می¬گذرد. در این مدت پنج مقالة مستقل از دلِ این کتاب استخراج و در نشریات معتبرِ علمی، تخصصیِ کشور منتشر شد. هر یک از این مقالات پیش از انتشار، توسط یک یا دو داور مورد ارزیابیِ علمی قرار گرفت. اِعمالِ پیشنهادهای این داوران، همراه با برخی یافته¬های جدید، به ویژه در بارة «بیضاء» اولین روزنامه منتشره در بروجرد و لرستان، بازنگری کلی و اصلاح بخش¬هایی از کتاب را به دنبال داشت. برخورداری از چنین پشتوانة علمی سبب شد که در تیر ماه سال ۱۳۹۷ کتاب را برای چاپ و انتشار به «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» ارایه دهم. خوشبختانه با نظر مثبت داورانِ علمی و تصویب شورای مربوطه در آبان ماه ۱۳۹۷ کتاب من نیز در فهرست آثار مورد پذیرش چاپ و نشر این سازمان قرار گرفت. البته لزوم ویرایش کتاب بر مبنای شیوه¬نامة مورد نظر ناشر و همچنین بروز برخی مشکلاتِ ناشی از شیوع کرونا، سبب شد که کار چاپ و نشر کتاب با تأخیر انجام گیرد و نهایتاً در اردیبهشت ۱۴۰۰ راهی بازار کتاب شود.
وی ادامه داد: کتاب ۳۸۰ صفحه دارد که ۵۰ صفحة آن را تصاویری از اسناد، روزنامهها و فعالان مطبوعاتی بروجرد در بر گرفته و با کیفیت بسیار خوبی چاپ شده است. به نظرم این افتخاری است برای من، همشهریان بروجردی و همینطور هماستانیها؛ این نخستین بار است که یک اثر تاریخ محلی بروجرد و لرستان توسط یکی از معتبرترین مراکز علمی کشور یعنی «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» منتشر شده است و میتوان آن را رویدادی خجسته و با برکت در حوزه تاریخ و فرهنگ بروجرد و لرستان دانست.
این نویسنده عنوان کرد: شاید بدیهیترین و نخستین انتظار این باشد که کتاب من به دست مخاطبان خاص خود، یعنی عموم همشهریان و هماستانیها به ویژه جوانان تحصیلکردة این دیار برسد. با توجه به پیشینة فرهنگی این شهر و وجود شمار زیادی افراد نخبه و اهل فکر، امیدوارم که کتاب «تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه¬نگاری سیاسی در بروجرد» مورد توجه عموم و نیز نگاه نقادانه اهل فن قرار بگیرد.
گودرزی اظهار کرد: این نکته را هم در نظر داشته باشید که هرچند شمار روزنامهها، نشریات و فعالیتهای مطبوعاتی و رسانه-ای از مهمترین شاخصهای توسعه یافتگی یک شهر یا منطقه شناخته میشود، کتاب من فقط به معرفی روزنامههای قدیمی و فعالیتهای مطبوعاتی این شهر محدود نمیشود و بررسی سیر روزنامهنگاری، بهانه¬ای بوده که به وسیلة آن بخش مهمی از تاریخ سیاسی، اجتماعی بروجرد در دورة معاصر مورد بحث قرار بگیرد. از این نگاه، این کتاب می¬تواند یک منبع مهم «شناخت» از گذشتة نه چندان دور این شهر باشد و توجه بفرمایید که «شناخت» دقیق و علمی از گذشته، می¬باید مبنای هرگونه برنامه¬ریزیِ آینده قرار گیرد و کسب این «شناخت» به ویژه برای مسئولان محلی یک ضرورت است.
وی تصریح کرد: اما مهمترین انتظار من، دستیابی نسل جوان به این «شناخت» درست و علمی از تاریخ و جامعه است؛ اگر به این واقعیت مهم و تلخ تاریخ معاصر کشور ما از دورة مشروطیت به بعد توجه کنید که «سیاست» در مفهوم کلی آن با زندگی عموم مردم و به ویژه جوانان عجین شده و -درست یا غلط- جامعة ما به «سیاستزدگی» مبتلا شده و در برهههای خاصی از تاریخ معاصر، مردم خصوصاً جوانان و نوجوانان با شور و اشتیاقِ فراوان وارد کارزار سیاست شدهاند و تمامی آرزوها و آرمانهای زندگیشان را در این کارزار دنبال کردهاند و اگر هم از طوفانهای شدید سیاسی، اجتماعی جان سالم به در بردهاند، خیلی زود با ناکامیهای بزرگ روبرو شدهاند و به گرداب یأس و دلزدگی از فعالیتهای اجتماعی افتادهاند، آنگاه مشخص میشود که عبرتآموزی از تاریخ و تجدیدنظر در نوعِ نگاه به سیاست و عمل سیاسی تا چه اندازه برای جوانان این دیار ضرورت دارد!
این نویسنده خاطرنشان کرد: تلاش من در تدوین کتاب «تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامهنگاری سیاسی در بروجرد» این بوده که در محدودة بروجردشناسی، پنجرهای نو رو به افقهای روشنِ پژوهشهای علمی باز کنم و به ویژه به جوانان و دوستداران فرهنگ و تاریخ بروجرد این نکته را یادآوری کنم که پژوهشهایشان را باید در چارچوب علمی و روشمند سازماندهی و دنبال کنند. قطعاً علاقة به زادبوم یا سرزمین مادری، یک علاقة ذاتی است و از همین رو گروهی از همشهریان در سال¬های اخیر دست به قلم گرفتهاند و در بارة تاریخ و فرهنگ شهر یا معرفی شخصیتهای نامی و اثرگذار بروجردی کتاب نوشتهاند و یا کتاب در دست تألیف دارند، اما متأسفانه شماری از آنهایی را که من می¬شناسم با اصول و روش پژوهش تاریخی بکلی بیگانهاند و به رغم صرف زمان و هزینه، کارهای قابل قبولی ارائه ندادهاند. ناگفته نماند در حوزة بروجردشناسی شماری تألیفات خوب و ماندگار در دهه هشتاد نوشته و منتشر شد؛ آثاری از محقق و دانشمند فقید بروجردی، استاد غلامرضا مولانا، دکتر غلامرضا عزیزی، دکتر محسن روستایی، مهندس سید نادر نبوی طباطبایی و یا کتاب بسیار ارزندة «جغرافیای تاریخی بروجرد» از زنده یاد عبدالمحمد روحبخشان. متأسفانه روند انتشار چنین آثار ماندگاری در دهة اخیر دنبال نشد.
گودرزی اضافه کرد: این را هم بیافزایم که در سالهای اخیر و به یاری پیشرفتهای تکنولوژی، امکان دسترسی به اسناد تاریخی موجود در آرشیو ملی و دیگر مراکز علمی و پژوهشی در سطح کشور به شکل بیسابقهای افزایش یافته و از طرفی، بخش مهمی از اسناد مهم اشخاص و خانوادههای سرشناس بروجردی از گوشة صندوقخانهها بیرون آمده و دست کم دو مرکز مهم یکی در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگری در اداره میراث فرهنگی بروجرد، مجموعههای بسیار مهمی را جمعآوری کردهاند و این همه زمینه را برای انجام پژوهشهای «سندمحور» در حوزة تاریخ و فرهنگ بروجرد – بیش از پیش- مهیا کرده است. بنابراین میطلبد و امیدوارم که متصدیان و مسئولان امور فرهنگی شهر با کمک دانشگاه آیتالله العظمی بروجردی و دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد تربیت نسل جوانی از پژوهشگران حوزه بروجردشناسی را با جدیت دنبال کنند.
انتهای پیام
منبع:ایسنا