ریشه‌های یک رفراندوم تاریخ‌ساز در ایران


ریشه‌های یک رفراندوم تاریخ‌ساز در ایران

ایسنا/خراسان رضوی ۴۱ سال پیش در ۱۲ فروردین ۵۸، در حالی که قریب به دو ماه از انقلاب اسلامی می‌گذشت بیش از ۹۸ درصد شرکت‌کنندگان در رفراندوم جمهوری اسلامی به این ساختار حکومتی رای آری دادند.

این “آری” رای مردم ایران به تمام تلاش‌گران و مبارزانی بود که از دوران انقلاب مشروطه با جان خود برای دستیابی به آزادی از دست مستبدان داخلی و استقلال و رهایی کشور از چنگال بیگانگان تلاش کرده بودند، این ” آری” بیانی از خواست حقیقی مردم ایران بود که سال‌های سال برای حاکمیت قانون خون‌ها داده بودند.

عبور از حکومت سلطنتی دیرپای به ساختار حکومتی نوپای جمهوری گام بزرگی در تاریخ ایران بوده است؛ گامی که در جهت عبور از استبداد و انتقال حکومت از دست سلاطین به دست مردم برداشته شده بود و این پیام مهم در پیش‌نویس قانون اساسی که شاید بتوان مهم‌ترین تغییر آن را نسبت به قانون مشروطه حذف سلطنت از قانون اساسی دانست، به وضوح و روشنی قابل درک است.

برای آنکه نگاهی به زوایا و چیستی ایده حکومت جمهوری در جهان و ورود این تفکر به ایران و سیر شکل‌گیری نظریه جمهوری اسلامی در کشور بیاندازیم گفت‌وگویی با یکی از اساتید گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد انجام دادیم.

دکتر علی اصغر داوودی، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد در خصوص ایده حکومت آینده از نگاه جریان‌های مخالف رژیم شاه در دوران مبارزه خود اظهار کرد: هیچ کدام از جریان‌های مخالف حکومت پیش از انقلاب هیچ ایده روشن و مشخصی برای حکومت آینده نداشتند. انقلاب در ایران یک پدیده ناگهانی بود، اگر شش هفت ماه پیش از وقوع انقلاب را بررسی کنیم در آن زمان کسی پیش‌بینی نمی‌کرد که در ایران انقلاب شانسی برای موفقیت داشته باشد و خیلی‌ها ایران را جزیره ثبات تلقی می‌کردند و حتی دستگاه‌های استخباراتی و اطلاعاتی غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا پیش‌بینی نمی‌کردند که چنین انقلابی در ایران اتفاق بیافتد چنان‌که کارتر چندماه پیش از وقوع انقلاب به ایران آمد و ایران را جزیره ثبات در منطقه قلمداد کرد.

وی ادامه داد: گرچه گروه‌ها و جریانات مختلفی در قبل از انقلاب با رژیم پهلوی مبارزه می‌کردند و به عنوان گروه‌های اپوزیسیون فعالیت می‌کردند اما چون تصوری از این که شانس پیروزی در آینده نزدیک وجود دارد، نداشتند به همین جهت خیلی در خصوص سمت و سوی حکومت آینده و چگونگی آن مطلبی مطرح نمی‌کردند.

جریان‌های فعال پیش از انقلاب

داوودی تصریح کرد: جریان‌های پیش از انقلاب به چند دسته تقسیم می‌شود؛ یکی جریان سلطنت طلب بود که آرمان خود را در تداوم سلطنت تاریخی ایران می‌دانستند که حکومت مورد نظر آن‌ها در قدرت بود و گرچه در مشروطیت و حدود آن اختلاف نظر داشتند اما در اصل سلطنت با هم اتفاق نظر داشتند.

این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد افزود: در جریان ملی‌گرایان بخشی سلطنت طلب بودند اما بخشی از آن‌ها ملی‌گرایان لیبرال بودند که تحت تاثیر اندیشه‌های جمهوری‌خواهی و آزادی‌طلبانه که از دوره مشروطه به بعد در ایران پا گرفته بود، قرار داشتند و به دنبال آن بودند که شکلی از نظام لیبرال دموکراسی در ایران تحقق پیدا کند که البته این‌ها توانستند در فاصله شهریور سال ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نوعی از این حکومت دست پیدا کنند.

وی اضافه کرد: در واقع دولت دکتر مصدق که تقویت جبهه پارلمانتاریسم در ایران بود و نمونه‌ای از این شکل حکومت بود و بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا انقلاب اسلامی هم جریان‌های منتسب به این گفتمان که شکل‌های اسلامی مانند نهضت آزادی و سکولار خود را داشت، این‌ها در یک مساله توافق نظر داشتند و آن این بود که نظام سیاسی ایران باید تداوم همان خطی باشد که مصدق دنبال می‌کرد یعنی نوعی دموکراسی لیبرالی باشد که پارلمان برآمده از رای مردم در آن نقش اصلی را داشته باشد.

داوودی اضافه کرد: این‌ها سمت و سوی آینده را نوعی نظام دموکراتیک می‌دانستند اما برای آن پسوندی در نظر نداشتند تقریبا این را می‌توان در پیش‌نویس قانون اساسی که مرحوم بازرگان در حول و حوش انقلاب تهیه و ارائه کرد ببینیم که در آن پیش‌نویس صرفا جمهوری دموکراتیک بدون هیچ پسوندی وجود دارد.

این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد در مورد گفتمان دیگر در دوران پیش از انقلاب خاطرنشان کرد: گفتمان دیگر جریان چپ بود که در بین خود تنوعاتی اعم از توده‌ای‌ها و فداییان خلق و گروه‌های دیگر وجود دارد. این دسته از گروه‌ها به خصوص با توجه به اینکه جریان چپ در ایران متاثر از اتحاد جماهیر شوروی بود، ایده و آرمان این‌ها نوعی حکومت مشابه آن‌چه بود که در اروپای شرقی به وجود آمده بود.

وی با اشاره به اینکه گفتمان و گروه دیگر در دوران مبارزه رژیم پهلوی اسلامیون بودند، عنوان کرد: در طیف اسلام سیاسی نیز تنوعات مختلفی بود؛ یک جناح مانند نهضت آزادی گرایش به ارزش‌های لیبرال داشتند اما جناح دیگری هم در این میان بودند که اسلام را مطرح می‌کردند و به دنبال شکلی از حکومت اسلامی بودند و تقریبا مرحوم نواب صفوی و فداییان اسلام چنین ایده‌ای را دنبال می‌کردند اما ایده چندان روشنی از حکومت نداشتند و برای آن‌ها مهم بود که حکومتی روی کار بیاید که شریعت اسلامی را در جامعه به شکل حداکثری پیاده کند، در این میان گروه‌های میانه‌رو مانند برخی از مراجع آن زمان و دیگران هم بودند که اساسا دید مشخصی درخصوص حکومت اسلامی نداشتند و حتی برخی از افراد در این جناح اعتقادی به چنین حکومتی در عصر غیبت نداشتند.

داوودی افزود: پس از رحلت آیت‌الله بروجردی جریانی از فقاهت در حوزه که تحت‌ تاثیر گفتمان‌هایی از اسلام سیاسی در جهان عرب من جمله اخوان المسلمین و دیگران بودند به مرور به سمتی حرکت کردند که ما باید شکلی از حکومتی فقاهتی را داشته باشیم اوج این تلاش‌ها را ما در کتاب ولایت فقیه امام در سال ۴۸ می‌بینیم و پس از آن به مرور ایده ولایت فقیه به عنوان شکلی از حکومت البته به صورت مبهم و بدون تعیین دقیق حدود و ثقور در محافل مختلف مطرح می‌شد.

استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد تاکید کرد: در مجموع هیچ کدام از گفتمان‌های مخالف حکومت پیش از انقلاب در ایران یک دید مشخص و روشنی که در یک سندی یا محفلی مطرح شده باشد و مرز و محدوده حکومت آینده تعیین شده باشد تا زمان انقلاب ارائه ندادند که در زمان انقلاب هم هنوز دیدها نسبت به سمت و سوی حکومت آینده مشخص نبود.

این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد اضافه کرد: روند برخوردهای تند و خشنی که رژیم شاه با پیروان طیف اسلام همچون مرحوم نواب صفوی و دیگران داشت و چه تبعید امام به نجف، زمینه را برای رادیکالیزه شدن اندیشه‌ها فراهم کرد و امام در نجف سلسله مباحثی را مطرح کردند.

داوودی در مورد مساله و ایده جمهوری‌خواهی در جهان گفت: بحث نظری جمهوری‌خواهی به دوره مدرن اروپا یعنی دوران پس از رنسانس و رفورماسیون بر می‌گردد که تقابلاتی بین دو جریان سلطنت‌ طلب و ضد سلطنت طلب به وجود آمد که اوج این تقابلات در شکل‌گیری نظریات مربوط به قرارداد اجتماعی است که هابز و سپس لاک و روسو و دیگران بیان می‌کنند و از دل این‌ها در انقلاب کبیر فرانسه ایده جمهوری خواهی درمی‌آید و پس از انقلاب کبیر فرانسه در کل اروپا این نشر و گسترش پیدا کرد.

استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد افزود: جمهوری خواهی از بعد نظری یک نوعی از اندیشه سیاسی است که محور اساسی آن تاکید بر آزادی به منزله عدم سلطه است. وقتی صحبت از جمهوری‌خواهی می‌شود دو برداشت از آن می‌شود یکی جمهوری‌خواهی به عنوان یک نظریه و ایده و دیگری جمهوری‌خواهی به مثابه یک فرمی از حکومت مدنظر است.

وی درخصوص بعد نظری ایده جمهوری‌خواهی خاطرنشان کرد: در بعد نظری کلیت جمهوری‌خواهی به این اشاره دارد که حاکمیت از آن مردم است چنان‌که روسو می‌گفت که صدای خلق صدای خداست. در این ایده مشروعیت حکومت مبتنی بر رای و نظر مردم است و در واقع حق تعیین سرنوشت انسان به دست خود انسان است و انسان می‌تواند بر اساس یک قرارداد این حق خود را به هرکسی که بخواهد واگذار کند. اساس و بن نظام جمهوری بر این اصل قرار گرفته است که باید مردم تعیین‌کننده امور باشند و نوع حکومت، سبک و سیاق حکومت، شیوه‌هایی که حکومت باید دنبال کند، قوانین حاکم بر جامعه و آدم‌هایی که باید در مناسب قرار بگیرند توسط مردم تعیین شوند و بدون هیچ‌گونه سلطه‌ای این کارها را انجام دهند.

داوودی اضافه کرد: پذیرش چنین مبانی نظری که در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی منبع نظریه‌پردازی‌های مختلفی در اروپا شد نتایجی را از جمله کاربرد این نظریه در زمینه سیاست‌گذاری، قانون اساسی، تاسیس دموکراسی، رابطه جامعه مدنی و دولت و موارد دیگر را در پی داشت. این کاوش‌های نظری و عملی منتج به ارائه دیدگاه‌های جدیدی از دموکراسی شد که طبق آن شهروندان بتوانند با رجوع متناوب یا همزمان به ارزش‌های مدنی و اعتماد به یکدیگر این امکان را برای ایجاد حکومتی را که به طور مستمر مورد نقد آن‌ها قرار بگیرد، به وجود بیاورند.

استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد تصریح کرد: اگر جمهوری‌ را به عنوان یک فرم حکومتی محدود نکنیم در واقع این نوع حکومت با مقوله خیر عمومی و حقوق شهروندی برای تمام افراد جامعه عجین شده است یعنی همه انسان‌ها از حق تعیین سرنوشت یکسان و برابری برخوردار هستند و آن‌ها برمبنای مدنظر قرار دادن خیر عمومی نظام حکومتی را تشکیل می‌دهند که همیشه محدود خواهد بود و زیر نقد و نظر مردم خواهد بود. این چکیده و خلاصه آن چیزی است که به عنوان جمهوری‌خواهی از آن نام می‌بریم. در باب نظری در این باب نظرها و کتاب‌های عدیده‌ای نوشته شده است.

ریشه‌های جمهوری‌خواهی در ایران

وی درمورد ورود اندیشه جمهوری‌خواهی به ایران گفت: در ایران این افکار و اندیشه‌ها در حول و حوش انقلاب مشروطه در مواجهه جامعه ایران با جامعه غربی ایرانی‌ها در کنار خیلی از مسائل دیگر با مقوله جمهوری‌خواهی، پارلمانتاریسم، تفکیک قوا، نظریه آزادی و مسائل مرتبط اشنا می‌شوند.

داوودی خاطرنشان کرد: ایرانیان تصورات خیلی مبهمی از جمهوری‌خواهی داشتند اگر به اندیشه‌های فتحعلی خان آخوند زاده و میرزا ملکم و میرزا آقاخان کرمانی که پیشگامان جنبش مشروطه در ایران بودند، نگاه کنیم می‌بینیم که آن‌ها خودشان نیز دید روشنی از این مساله ندارند و تنها تحت تاثیر اندیشه‌های روسو و لاک و دیگران یک سری محتوا تولید می‌کنند و به مرور گوش علما را با این مسائل آشنا می‌کنند.

استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد اضافه کرد: به طور مشخص کلمه جمهوری‌خواهی در آثار دوره مشروطه دیده نمی‌شود. اولین اثری که من دیدم که به نوعی به مقوله جمهوریت پرداخته است نشریه ایرانشهر است که توسط حسین کاظم زاده در برلین در سال ۱۹۲۳ چاپ می‌شده است و ایشان در مقاله‌ای که در خصوص وضعیت ایران نوشته است، می‌گوید که وضعیت ایران به همین منوال نمی‌ماند و ایران محکوم و محتوم به ورود به دایره جمهوریت است.

وی درخصوص طرح ایده تشکیل جمهوری از سوی رضا خان گفت: در دعواهایی که پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ اتفاق افتاده است و رضا خان در نتیجه کودتا قدرت را به دست می‌گیرد یکی، دو سال بعد از کودتا و با توجه به نیتی که رضا خان داشت و می‌خواست دست و بال قاجاریه را از حکومت کوتاه کند بنابر این در آن زمان با توجه به اینکه می‌خواست به قدرت برسد و جایگاه خود را در قدرت تثبیت کند به مقوله جمهوری‌خواهی دامن زدند.

داوودی افزود: همان‌طور که بیان شد جمهوری‌خواهی در آن دوره ترفندی از سوی رضاخان و دار و دسته او بود تا بتوانند پر و بال نظام سلطنت قاجاریه را بچینند و آن‌ها را خلع کنند و بنابراین آن‌هایی که جمهوری‌خواهی را مطرح می‌کردند جدیتی در این مقوله نداشتند و از کل جمهوری خواهی فقط این را می‌فهمیدند که بتوانند رضا خان را به قدرت برسانند و به همین جهت بود که افرادی مثل مرحوم مدرس و دیگران با مقوله جمهوری‌خواهی در آن زمان مخالفت می‌کردند.

استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد اضافه کرد: مخالفت مرحوم مدرس را نباید از باب مخالفت با جمهوریت در نظر گرفت بلکه این مخالفت از باب مخالفت با مقصد و هدف دار و دسته رضا خان بود و به خاطر همین مخالفت‌ها این اقدامات به نتیجه نرسید و البته دیدیم که رضا خان به چیز بهتری رسید و در سال ۱۳۰۴ مجلس موسسان را تشکیل دادند و قانون اساسی را تغییر دادند و سلطنت از قاجاریه به پهلوی منتقل شد و با حل شدن مشکل این‌ها پرونده جمهوری‌خواهی در ایران به طور کل بسته شد و تقریبا تا زمان انقلاب دیگر کم و بیش کسی بحثی را در زمینه جمهوری‌خواهی مطرح نکرد و حول و حوش انقلاب بار دیگر ایده جمهوری‌خواهی میان انقلابیون مطرح شد.

وی تصریح کرد: جمهوری اسلامی لفظی بود که می‌توانست معانی مختلفی را در بر بگیرد. در نزدیکی پیروزی انقلاب که انقلابیون متوجه حرکت انقلاب به سمت پیروزی می‌شوند کسانی که در پاریس و در اطراف امام بودند این بحث را مطرح می‌کردند که با توجه به اینکه رژیم ساقط می‌شود ما چه باید بکنیم و الگوی حکومت بعدی چه خواهد بود؟ در بحث‌های امام در آن برهه زمانی به صورت غیر مستقیم به مساله جمهوری اسلامی پرداخته می‌شود ولی جمهوری اسلامی به عنوان یک الگوی حکومتی شناسنامه دار و دارای مرزهای مشخص هنوز در ذهن امام شکل پیدا نکرده بود.

داوودی افزود: امام در آن زمان به مرحوم بازرگان و حسن حبیبی و برخی چهره‌های دیگر ماموریت می‌دهد که یک پیش‌نویسی برای قانون اساسی بنویسند، انقلاب هم که پیروز می‌شود امام می‌گویند که این قانون را شروع به اجرا کنند و در آن زمان افرادی مثل مرحوم بازرگان می‌گویند رسم بر این است که هرجا انقلابی می‌شود مجلس موسسانی شکل پیدا می‌کند و این قانون اساسی در مجلس موسسان به تصویب می‌رسد و بعد به آرای مردم گذاشته می‌شود و این قانون اساسی پس از تصویب مردم جنبه اجرایی پیدا می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: قرار بر این بود که یک مجلس موسسانی تشکیل شود و این پیش‌نویس قانون اساسی که مرحوم بازرگان و مرحوم حبیبی و دیگران تهیه کرده بودند و امام هم تایید کرده بودند، بررسی کند و پس از اصلاح، تایید کند و در نهایت به رای مردم گذاشته شود.

انتهای پیام

منبع:ایسنا


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *