اخبار

۳۱ خردادماه، داغی که هر سال تازه می‌شود

۳۱ خردادماه، داغی که هر سال تازه می‌شود

ایسنا/زنجان ۳۱ خرداد، سالروز واقع زلزله تلخ طارم است، زلزله‌ای که داغ های زیادی بر دل‌ها گذاشت و هنوز بعد از گذشت ۲۹ سال تازگی این داغ احساس می‌شود.

آخرین شب بهار بود. آخرین شب زندگی بیش از هزاران نفر از مردمانی که شب را به امید صبح به خواب رفته بودند و چه آشفته خوابی شد. ساعت ۳۴ دقیقه بامداد ۳۱ خرداد ۶۹ زمین قهر کرد، روی برگرداند، لرزید و چه داغ‌ها که از قهر زمین بر دل‌ها ماند و خبر زلزله سرخط اخبار شد.

در اولین ساعت آخرین روزی که فصل بهار آرام‌آرام بساط خود را جمع می‌کرد تا جای خود را به تابستان دهد، زلزله مهیبی ورق زندگی مردم این دیار را برگرداند، زمین غرید، خاک لرزید، شهر درهم کوفته شد، سقف‌ها فرو ریخت، دیوارها شکست، سنگ و چوب و آهن، دست و پا و سر و سینه پیرزن و پیرمرد، نوزاد و نوپا را کوبید، چه عروس و دامادهایی که شب بعد از حجله آن‌ها سحر نشد و چه مادران و پدرانی که قد کشیدن فرزندان‌شان را ندیدند.

وسعت محدوده زلزله زیاد بود، به حدی که استان‌های تهران، آذربایجان‌شرقی، مرکزی، مازندران، سمنان، همدان و کردستان هم لرزش زمین را حس کردند و اهالی طارم نیز خسارت دیدند. شهرهای استان گیلان نیز به وضوح لرزش زمین را حس کردند و حتی در برخی شهرها خسارات جانی و مالی نیز پیش آمد. همه شنیدند و خواندند که طارم با خاک یکسان شد اما شنیدن کی بُود مانند دیدن؟

صبح اول تیرماه صدای ضجه و ناله طارمی‌ها حتی دل آسمان را نیز به درد آورده بود. از زیر خروارها خاک فوج‌فوج جنازه بود که بیرون می‌آمد و صدای ناله مادران که در جست‌وجوی جگر گوشه‌های‌شان بودند، گوش فلک را کر کرده بود.

در آخرین روز از فصل بهار سال ۶۹، مردم شهرستان طارم نیز مانند سایر هموطنان به تماشای بازی تیم‌های برزیل و اسکاتلند در جام‌جهانی فوتبال ۱۹۹۰ ایتالیا نشسته بودند. بازی بدون گل سپری می‌شد که زمین‌لرزه ۷.۳ ریشتری بازی را برای طارمی‌ها ناتمام گذاشت و آن‌ها نتوانستند گل برتری برزیل در دقیقه ۸۰ را ببینند و خیلی‌ها آخرین جام‌جهانی عمرشان را تماشا کردند. بازی که تمام شد هواداران ایرانی فوتبال برزیل غمگین‌ترین هواداران فوتبال جهان بودند، زیرا در این حادثه دلخراش ۴۰ هزار نفر در رودبار و طارم جان خود را از دست دادند.

زلزله طارم که از طریق گسل رودبار ایجاد شد، محدوده‌ای به وسعت ۶۰ هزار کیلومترمربع را می‌لرزاند تا جایی که ساکنان تهران، تبریز و اصفهان، لرزش را حس کردند. زلزله به قدری شدید بود که تا شعاع ۱۰۰ کیلومتری از کانون زلزله همه چیز ویران شد. ۵۰ پس‌لرزه در عرض ۳ ساعت، امکان کمک کردن را از بین برد و حتی بر میزان تلفات افزوده شد. ریزش سنگ، جاده‌ها را بست و در چند منطقه، لغزش زمین چند روستا را با ساکنانش زیر خاک دفن کرد.

در پی این زمین لرزه علاوه بر آن که حدود ۳۵ هزار نفر از هم‌وطنان‌مان جان خود را از دست دادند. بیش از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی تخریب شد و خسارات فراوانی به تاسیسات و اماکن عمومی در استان‌های گیلان و زنجان وارد آمد و حدود ۵۰۰ هزار نفر بی‌خانمان شدند.

این زلزله در لیست مرگ‌بارترین ۱۰ زلزله جهان در صد سال گذشته است که شهرهای رودبار، منجیل، لوشان و ۷۰۰ روستای اطراف را به نابودی کشاند، به ۳۰۰ روستای دیگر خسارت عمده وارد کرد و چهار روستا با همه ساکنانش در دل خاک مدفون شد.

در این زلزله مهیب که جنبش ویرانگر زمین و غفلت از آمادگی در برابر این پدیده طبیعی چنان زخمی به چهره شهرستان زد که هنوز هم آلام و دردهای عمیق ناشی از آن پس از سال‌ها بر قلب و روح بازماندگان آن فاجعه غم‌بار بر پیکره مردمان این خطه باقی است. صد هزار خانه خشتی و گلی با خاک یکسان شد تا جایی که خسارت حاصله از این زمین‌لرزه ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد شد.

زلزله دردی نیست که تنها با صدقه علاج شود، زمین از ضروریاتش لرزیدن است. تدبیر و عقل حکم می‌کند که باید برای چنین روزی آماده باشیم و رها کردن امور به خواست باری‌تعالی توصیه دین نیست. به قول مولانا: خواجه چون بیلی به دست بنده داد، بی‌سخن معلوم شد او را مراد / عقل و تدبیر همان بیل خواجه هستی است.

انتهای پیام

منبع:ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *