روحا… زمانی اعتراف می کند در گذشته به دنبال دزدی، قلیان و… رفته چون آدمی بی هدف بوده است اما دیگر با لحن کوچه و بازاری صحبت و مثل گذشته زندگی نمی کند و حتی دیگر کودک کار نیست.
به گزارش ایسنا، روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: او خدا را شکر میکند که مسیر زندگی خود را پیدا کرده است و میتواند از طریق بازیگری امرار معاش کند.
او بیشتر وقتش را با مطالعه، فیلمدیدن و آموزش بازیگری میگذراند و مشغول بازی در سریال «عاشورا» با موضوع زندگی شهید باکری است.
روح ا… زمانی، بازیگر نقش «علی» در فیلم «خورشید» مجید مجیدی در نخستین قدمهای بازیگریاش توانست جایزه بهترین بازیگر نوظهور جشنواره ونیز ۲۰۲۰ را از آن خود کند.
این نوجوان اردبیلی اکنون کلاس هشتم است و به اکبر عبدی افتخار میکند اما در بازیگری میخواهد آنقدر بدرخشد و پیشرفت کند که در آینده او را الگو قرار دهند.
گفتوگو با این بازیگر نوجوان و نوظهور سینمای ایران را بخوانید.
این روزهایتان چگونه سپری میشود؟
مشغول بازی در سریال «عاشورا»ی هادی حجازیفر هستم و قرار است در نمایشی به نام «آیینههای برعکس» هم بازی کنم.
به چه دلیل برای بازی در نقش نوجوانی شهید «خسرو ملازاده» در این سریال انتخاب شدید؟
محمد عسکری دستیار و برنامهریز فیلم «خورشید» مرا به این پروژه معرفی کرد و به آقای حجازیفر گفت که به درد نقش میخورم.
برای شناخت نقشتان چه کردید؟
هادی حجازیفر برای نقش شخصیتهای شهید قصه، میخواست به لحاظ چهره عین همان قیافهها را پیدا کند که استعداد داشته باشند و بازیگر چهره هم نباشند. او درباره نقش شهید خسرو ملازاده توضیحاتی به من داد که چه شخصیتی داشته، در گذشته چگونه زندگی کرده و چه اتفاقاتی برای این شهید در جنگ رخ داده است. همچنین درباره اینکه پای او در فوتبال شکست و دوست نزدیک شهید باکری بود، توضیحاتی داد. به خودم گفتم باید نقش را جوری بازی کنم که وقتی همسن و سالانم به تماشای سریال مینشینند، آن را درک کنند.
از دوران کودکی به بازی علاقه داشتید یا بطور اتفاقی وارد این حرفه شدید؟
زمانی که پنجساله بودم، به بازی علاقه داشتم. در آن مقطع این اندازه گوشی تلفن همراه نبود. داییام تلفن همراه داشت و از او تلفنش را میگرفتم و کنار دیوار میگذاشتم و جلویش بازی میکردم و پسرداییام هم آن را تدوین میکرد، کلی لذت میبردم و دوست داشتم عمرم در این کار بگذرد. وقتی ۱۱ ساله بودم، گریموری در محله ما زندگی میکرد، از او پرسیدم چگونه میتوانم بازیگر شوم؟ او گفت که حتماً باید پارتی داشته باشم و خدا پارتی من شد.
خدا چگونه پارتیتان شد و برای بازی در فیلم «خورشید» مجید مجیدی انتخاب شدید؟
چند ماه بعد از صحبتهای گریمور محلهمان، تیم آقای مجیدی به مدارس کل ایران رفتند و تست گرفتند. به مدرسه ما هم آمدند و من هم پیش مجید آذرنگ تست دادم که گفت یک هفته دیگر خبر بگیر. آنها به کل ایران رفته بودند و طبیعی بود که در یادشان نمانم. شبانهروز زنگ میزدم تا اینکه پاسخ تلفنش را داد و گفتم همانی هستم که گفتید بهترین تست را دادی. یادش آمد و گفت به فرهنگسرای بهمن بیا. آنجا که رفتم مملو از بچه بود. متعجب شدم. به دلیل تعداد زیاد از هر ۱۸ نفر داخل اتاقی تست میگرفتند. دستمال یزدی و کاپشن خلبانیام را روی دوشم انداخته بودم و داخل رفتم. از بین ۱۸ نفر یک نفر انتخاب میشد که انتخاب شدم. احساس کردم خدا آن لحظه به من نگاه کرد.
پس به آرزویتان رسیدید و مسیر زندگیتان تغییر کرد.
اعتراف میکنم در گذشته به دنبال دزدی، قلیان و … رفته بودم چون آدمی بیهدف بودم که کار میکردم. کودک کار بودم و باربری میکردم. کل محله شماره مرا داشتند و برای توزیع تراکت به من زنگ میزدند تا اینکه خدا مسیر زندگیام را تغییر داد. اکنون آنهایی که مرا میشناسند به من قوت قلب میدهند و راضیاند که توانستم پرچم سربلندی برای بچههای کار باشم. وقتی به مترو میروم، بیشتر بچههای کار مرا میشناسند و میپرسند چگونه بازیگر شدم. آنها طوری حرف میزنند که انگار نمیتوانند به آرزویشان برسند.
درآمد بازیگری تان قابل قبول است تا دیگر کودک کار نباشید؟
الحمدلله. اگر دستمزدش را هم نداشتم، دوباره سراغ کار سابقم نمیرفتم چون برای خودم هدف دارم. اکنون کلاس هشتم هستم و به کلاسهای بازیگری میروم. چهار ماه سعی کردم حرفزدنم را تغییر دهم و کوچهبازاری صحبت نکنم. الان کتابهایی همچون شازده کوچولو و نمایشنامههای ویلیام شکسپیر را میخوانم. سقراط جمله خوبی دارد: «آنکس که بداند که نداند، از همه داناتر است». آقای مجیدی با لطف بزرگ خود مرا در مسیر درستی هدایت کرد.
در نخستین قدم بازیگریتان جایزه جشنواره ونیز را برای بازی در «خورشید» دریافت کردید.
بیشتر از این خوشحالم که بچههای کار میبینند که پیشرفت کرده و جایزه جهانی ونیز را گرفتهام و امید میگیرند. البته برایم مهم نیست که جایزه گرفتم چون به مسیرم فکر میکنم و اگر بخواهی به جایزه فکر کنی، برای آدم مثل سرعتگیر است.
حتما ناراحت شدید که به دلیل ابتلا به کرونا، برای دریافت جایزهتان نتوانستید در جشنواره ونیز شرکت کنید؟
در حقیقت ناراحت نشدم. خوشحال شدم که تلاشم را کردم و نرفتم تا اشتیاقم بیشتر شود و دفعه بعد هم بتوانم جایزه بگیرم. اگر آن مقطع برای گرفتن جایزه میرفتم، برایم عادی میشد. دوست دارم با یک کار خوب مثل فیلم آقای مجیدی دوباره جایزه بگیرم و بدرخشم.
دوست دارید سوپراستاری مثل محمدرضا گلزار شوید یا بازیگر حرفهای و کاربلدی همچون پرویز پرستویی و نوید محمدزاده؟
دوست دارم روح ا… زمانی باشم و آنقدر در این حرفه بزرگ شوم که بقیه بگویند دوست دارند روحا… زمانی باشند. علاقه دارم به جایی برسم که به فقرا و کودکان کار کمک کنم و دستشان را بگیرم.
مردم اردبیل شما را میشناسند؟
خیابانی در اردبیل است که وقتی به آنجا میروم همه مرا میشناسند و به من افتخار میکنند. بیشتر افرادی که در سینما و تلویزیون موفقند، ریشهشان اردبیلی است. اعتقادم این است که هیچکس به اکبر عبدی نمیرسد و افتخار میکنم که او همشهریام است.
پس الگویتان در بازیگری اکبر عبدی است.
واقعاً الگویم خودم هستم چون دوست دارم موفق شوم.
در یک سال اخیر علاوه بر سریال «عاشورا»، چه کاری انجام دادید؟
برای سن و سال من نقش کم است و چون بازیگر فیلم «خورشید» هستم، اندکی انتظارها بالا رفته و کرونا هم بیشتر کارها را تعطیل کرده است و من هم در خانه ماندهام. البته برای فیلم خانم پوران درخشنده تست دادم اما نمیدانم چرا پروژه خوابید!
او بیشتر وقتش را با مطالعه، فیلمدیدن و آموزش بازیگری میگذراند و مشغول بازی در سریال «عاشورا» با موضوع زندگی شهید باکری است.
روح ا… زمانی، بازیگر نقش «علی» در فیلم «خورشید» مجید مجیدی در نخستین قدمهای بازیگریاش توانست جایزه بهترین بازیگر نوظهور جشنواره ونیز ۲۰۲۰ را از آن خود کند.
این نوجوان اردبیلی اکنون کلاس هشتم است و به اکبر عبدی افتخار میکند اما در بازیگری میخواهد آنقدر بدرخشد و پیشرفت کند که در آینده او را الگو قرار دهند.
گفتوگو با این بازیگر نوجوان و نوظهور سینمای ایران را بخوانید.
این روزهایتان چگونه سپری میشود؟
مشغول بازی در سریال «عاشورا»ی هادی حجازیفر هستم و قرار است در نمایشی به نام «آیینههای برعکس» هم بازی کنم.
به چه دلیل برای بازی در نقش نوجوانی شهید «خسرو ملازاده» در این سریال انتخاب شدید؟
محمد عسکری دستیار و برنامهریز فیلم «خورشید» مرا به این پروژه معرفی کرد و به آقای حجازیفر گفت که به درد نقش میخورم.
برای شناخت نقشتان چه کردید؟
هادی حجازیفر برای نقش شخصیتهای شهید قصه، میخواست به لحاظ چهره عین همان قیافهها را پیدا کند که استعداد داشته باشند و بازیگر چهره هم نباشند. او درباره نقش شهید خسرو ملازاده توضیحاتی به من داد که چه شخصیتی داشته، در گذشته چگونه زندگی کرده و چه اتفاقاتی برای این شهید در جنگ رخ داده است. همچنین درباره اینکه پای او در فوتبال شکست و دوست نزدیک شهید باکری بود، توضیحاتی داد. به خودم گفتم باید نقش را جوری بازی کنم که وقتی همسن و سالانم به تماشای سریال مینشینند، آن را درک کنند.
از دوران کودکی به بازی علاقه داشتید یا بطور اتفاقی وارد این حرفه شدید؟
زمانی که پنجساله بودم، به بازی علاقه داشتم. در آن مقطع این اندازه گوشی تلفن همراه نبود. داییام تلفن همراه داشت و از او تلفنش را میگرفتم و کنار دیوار میگذاشتم و جلویش بازی میکردم و پسرداییام هم آن را تدوین میکرد، کلی لذت میبردم و دوست داشتم عمرم در این کار بگذرد. وقتی ۱۱ ساله بودم، گریموری در محله ما زندگی میکرد، از او پرسیدم چگونه میتوانم بازیگر شوم؟ او گفت که حتماً باید پارتی داشته باشم و خدا پارتی من شد.
خدا چگونه پارتیتان شد و برای بازی در فیلم «خورشید» مجید مجیدی انتخاب شدید؟
چند ماه بعد از صحبتهای گریمور محلهمان، تیم آقای مجیدی به مدارس کل ایران رفتند و تست گرفتند. به مدرسه ما هم آمدند و من هم پیش مجید آذرنگ تست دادم که گفت یک هفته دیگر خبر بگیر. آنها به کل ایران رفته بودند و طبیعی بود که در یادشان نمانم. شبانهروز زنگ میزدم تا اینکه پاسخ تلفنش را داد و گفتم همانی هستم که گفتید بهترین تست را دادی. یادش آمد و گفت به فرهنگسرای بهمن بیا. آنجا که رفتم مملو از بچه بود. متعجب شدم. به دلیل تعداد زیاد از هر ۱۸ نفر داخل اتاقی تست میگرفتند. دستمال یزدی و کاپشن خلبانیام را روی دوشم انداخته بودم و داخل رفتم. از بین ۱۸ نفر یک نفر انتخاب میشد که انتخاب شدم. احساس کردم خدا آن لحظه به من نگاه کرد.
پس به آرزویتان رسیدید و مسیر زندگیتان تغییر کرد.
اعتراف میکنم در گذشته به دنبال دزدی، قلیان و … رفته بودم چون آدمی بیهدف بودم که کار میکردم. کودک کار بودم و باربری میکردم. کل محله شماره مرا داشتند و برای توزیع تراکت به من زنگ میزدند تا اینکه خدا مسیر زندگیام را تغییر داد. اکنون آنهایی که مرا میشناسند به من قوت قلب میدهند و راضیاند که توانستم پرچم سربلندی برای بچههای کار باشم. وقتی به مترو میروم، بیشتر بچههای کار مرا میشناسند و میپرسند چگونه بازیگر شدم. آنها طوری حرف میزنند که انگار نمیتوانند به آرزویشان برسند.
درآمد بازیگری تان قابل قبول است تا دیگر کودک کار نباشید؟
الحمدلله. اگر دستمزدش را هم نداشتم، دوباره سراغ کار سابقم نمیرفتم چون برای خودم هدف دارم. اکنون کلاس هشتم هستم و به کلاسهای بازیگری میروم. چهار ماه سعی کردم حرفزدنم را تغییر دهم و کوچهبازاری صحبت نکنم. الان کتابهایی همچون شازده کوچولو و نمایشنامههای ویلیام شکسپیر را میخوانم. سقراط جمله خوبی دارد: «آنکس که بداند که نداند، از همه داناتر است». آقای مجیدی با لطف بزرگ خود مرا در مسیر درستی هدایت کرد.
در نخستین قدم بازیگریتان جایزه جشنواره ونیز را برای بازی در «خورشید» دریافت کردید.
بیشتر از این خوشحالم که بچههای کار میبینند که پیشرفت کرده و جایزه جهانی ونیز را گرفتهام و امید میگیرند. البته برایم مهم نیست که جایزه گرفتم چون به مسیرم فکر میکنم و اگر بخواهی به جایزه فکر کنی، برای آدم مثل سرعتگیر است.
حتما ناراحت شدید که به دلیل ابتلا به کرونا، برای دریافت جایزهتان نتوانستید در جشنواره ونیز شرکت کنید؟
در حقیقت ناراحت نشدم. خوشحال شدم که تلاشم را کردم و نرفتم تا اشتیاقم بیشتر شود و دفعه بعد هم بتوانم جایزه بگیرم. اگر آن مقطع برای گرفتن جایزه میرفتم، برایم عادی میشد. دوست دارم با یک کار خوب مثل فیلم آقای مجیدی دوباره جایزه بگیرم و بدرخشم.
دوست دارید سوپراستاری مثل محمدرضا گلزار شوید یا بازیگر حرفهای و کاربلدی همچون پرویز پرستویی و نوید محمدزاده؟
دوست دارم روح ا… زمانی باشم و آنقدر در این حرفه بزرگ شوم که بقیه بگویند دوست دارند روحا… زمانی باشند. علاقه دارم به جایی برسم که به فقرا و کودکان کار کمک کنم و دستشان را بگیرم.
مردم اردبیل شما را میشناسند؟
خیابانی در اردبیل است که وقتی به آنجا میروم همه مرا میشناسند و به من افتخار میکنند. بیشتر افرادی که در سینما و تلویزیون موفقند، ریشهشان اردبیلی است. اعتقادم این است که هیچکس به اکبر عبدی نمیرسد و افتخار میکنم که او همشهریام است.
پس الگویتان در بازیگری اکبر عبدی است.
واقعاً الگویم خودم هستم چون دوست دارم موفق شوم.
در یک سال اخیر علاوه بر سریال «عاشورا»، چه کاری انجام دادید؟
برای سن و سال من نقش کم است و چون بازیگر فیلم «خورشید» هستم، اندکی انتظارها بالا رفته و کرونا هم بیشتر کارها را تعطیل کرده است و من هم در خانه ماندهام. البته برای فیلم خانم پوران درخشنده تست دادم اما نمیدانم چرا پروژه خوابید!