خبرنگار حق دارد اطلاعات کتمانشده را فاش کند
مجید رضاییان، استاد روزنامهنگاری، با تفکیک اطلاعات به دو نوع پنهان و کتمان، دسترسی به اطلاعات کتمان را حق خبرنگاران میداند؛ یعنی اطلاعاتی که دانستنش حق عموم است اما توسط عدهای کتمان میشود.
مجید رضاییان ـ استاد روزنامهنگاری ـ با بیان اینکه ما در روزنامهنگاری دو نوع اطلاعات داریم که ورود به یکی از آنها برای خبرنگار ممنوع و دیگری حق قانونی اوست، توضیح داد: در حرفه روزنامهنگاری دو نوع اطلاعات داریم؛ اطلاعات کتمان و اطلاعات پنهان. اطلاعات پنهان مربوط به عرصههای نظامی و امنیتی است که کسی به آن ورود نمیکند و متعلق به روزنامهنگار نیست؛ مثلا هیچ روزنامهنگاری در آمریکا نمیرود بپرسد تعداد موشکهای ما پانصدتاست یا پنج هزارتا. اطلاعات کتمان، اطلاعاتی است که باید در اختیار مردم قرار بگیرد اما شخص یا نهادی از منتشر کردنش خودداری میکند. حال اگر خبرنگاری به این اطلاعات دست پیدا کند، صد درصد حق دارد که در اختیار مردم و مخاطبانش قرار دهد.
او افزود: ما در عرصههای غیرنظامی وقتی اطلاعاتی داریم، آن اطلاعات از نوع اطلاعات کتمان است؛ یعنی اطلاعاتی است که در اختیار یک دستگاه دولتی یا خصوصی قرار دارد، مثلا قراردی بسته که اطلاعاتش باید در دسترس عموم قرار بگیرد اما نمیخواهد اطلاعاتش را منتشر کند. در این صورت اگر خبرنگار به این اطلاعات دست پیدا کرد، قانونا اجازه دارد این اطلاعات را منتشر کند، زیرا اطلاعات کتمان شده است. به عبارتی همان اطلاعات آشکار است اما شخص نمیخواهد بگوید.
به گفته رضاییان، در خیلی از موارد هم پیش میآید که یک مسوول چیزی را میگوید ولی با تاخیر میگوید. در روزنامهنگاری میگوییم فلانی سرانجام این حرف را زد و سرانجام اعتراف کرد. نمیگوییم گفت و افزود زیرا با تاخیر گفته و این با تاخیر گفتنش در منظر افکار عمومی و روزنامه نگاری با پرسش و گله مواجه است. بنابراین اگر اطلاعاتی که حق مخاطب و حق شهروند است که بداند، پنهان بماند، اطلاعات کتمان است که وقتی در اختیار خبرنگار قرار میگیرد، باید تشویق شود نه اینکه تنبیه شود.
این استاد دانشگاه و مولف در پاسخ به این سوال که شکایت اشخاص و نهادهایی که خبرنگار دربارهشان افشاگری کرده، چقدر قابل پیگیری و برای خبرنگار دردسرساز است، توضیح داد: طبیعتا این شکایتها پایهای ندارد. وقتی شخص اطلاعاتی را که باید مطرح میکرده را پنهان کرده است، حق مسلم خبرنگار است که این اطلاعات را در اختیار مردم قرار دهد. گاهی میگویند این اطلاعات را قرار بود دیرتر منتشر کنیم، اگر به چنین نقطهای برسیم باز حکایت از این می کند که این اطلاعات، اطلاعات محرمانه و پنهانی نیست. ما در قانون خودمان ایراد بزرگی که در این زمینه داریم این است که اگر یک دستگاهی تشخیص داد اطلاعاتی محرمانه است، دیگر محرمانه است؛ در حالی که اصلا چنین چیزی نیست. اگر بخواهیم این رویه را باب کنیم، دستگاهها هر چیزی را میتوانند محرمانه بخوانند. اطلاعات محرمانه تعریف دارد. چیزی که مربوط به منافع جمعی است را که نمیشود مهر محرمانه زد. این چالش بین روزنامهنگاران، خبرنگاران و دستگاههای دولتی و خصوصی و نهادهای حقیقی و حقوقی همیشه وجود دارد و این چالش باید ادامه پیدا کند. اشکالی ندارد که به خاطرش هزینه بدهیم. از نظر حقوقی هر چه این چالش بیشتر رخ دهد باعث میشود نکاتی که شفاف نیست و ابهاماتی که وجود دارد شفاف شود. به هر حال خبرنگار کارش کسب اطلاعات است. اطلاعات آشکار یا اطلاعاتی که باید آشکار باشد اما افراد یا نهادها چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، کتمان کردهاند.
رضاییان در بخش پایانی صحبتهایش در تعریف مفهوم حریم خصوصی در کار خبری و لزوم رعایت آن توسط خبرنگاران توضیح داد: حریم خصوصی را باید صد درصد رعایت کرد. بعضی از رسانهها برای اینکه بازدید بیشتری بگیرند، درباره ازدواج و طلاق اشخاص مینویسند و بعد خودشان هم تکذیب میکنند. این اتفاق به ویژه در بخشهای فرهنگی ـ هنری بیشتر دیده میشود. هنرمند اثر دارد، میتوان اثرش را نقد کرد. مقامات مسوول هم حریم خصوصی دارند و نباید به حریم خصوصیشان ورود کرد اما اگر مسوولی یکی از بستگانش را که صلاحیت هم ندارد، در جایی آورد و منسوب کرد و شما این را افشا کردید، شما در این صورت وارد حریم خصوصی آن شخص نشدهاید و تخلفش را آشکار کردهاید. اینکه شما پویشی راه میاندازید در فضای مجازی با این مضمون که مسوولان بگویند سال پیش خانهشان کجای تهران بوده و الان کجا هستند؟ یا بگویند دو سال پیش فرزندانشان کجا تحصیل میکردند و الان کجا هستند؟ اینها به هیچ وجه حریم خصوصی نیست زیرا مقام رسمی کشور مثل همه جای دنیا وقتی مسولیتی میگیرد باید داراییهایش را عنوان کند. مثلا در یکی از کشورهای اروپای شمالی، یک نفر شهردار شده و بعدا رقبایش فاش کردند که برای فرزندش پرستار خصوصی گرفته و مالیتش را پرداخت نکرده است، به خاطر همین موضوع مجبور شده استعفا بدهد و برود. وقتی مسوولی دوره مسوولیتش تمام میشود و به داراییهایش اضافه شده، اعلام میکند تا معلوم شود منبعش کجاست. مسوولی که قبلا در محلهی جنوب شهر مینشسته و الان شمال شهر مینشیند و پنتهاوسی چند صد متری دارد باید مشخص شود از کجا به دست آورده است؛ منبعش کجا بوده ارث بوده و یا از حقوقش به دست آمده است؟ ما چون در ایران این کارها را نمیکنیم وقتی پویشی این چنینی راه بیفتد، فکر میکنیم نکند به حریم خصوصی افراد ورود کرده باشیم؛ اما این حریم خصوصی نیست. این چیزها را باید از حریم خصوصی جدا کرد. حریم خصوصی یکی از مسائلی است که هیچوقت روزنامهنگار و خبرنگار نباید به آن ورود کند و در واقع جزو همان اطلاعات پنهان است اما هرچیزی که به مسوولیت افراد مربوط میشود باید آشکار و معلوم باشد.